loading...
دکتر لاغری
نویسنده1 بازدید : 85 سه شنبه 12 مرداد 1400 نظرات (0)

در اواخر سال 1932 ، یک تاجر فیلادلفیایی به نام چارلز تاد و همسرش ، اولیو ، دوستان خود چارلز و استر دارو را با یک بازی روی صفحه املاک و مستغلات آشنا کردند که اخیراً آموخته بودند. همانطور که دو زوج دور میز نشسته بودند ، با شوق تاس می ریختند ، املاک را خریداری می کردند خرید بازی مونوپولی و توکن های خود را جابجا می کردند ، Todds خوشحال بود که توجه داشت Darrows از بازی خوششان آمده است. در واقع ، آنها آنقدر با این موضوع کنار آمدند که چارلز تاد آنها را مجموعه ای از خود کرد و شروع به آموزش برخی از قوانین پیشرفته تر کرد. بازی نام رسمی نداشت: در جعبه فروخته نشد ، اما از دوست به دوست دیگر منتقل شد. اما همه آن را "بازی انحصاری" نامیدند.

آنها به همراه دوستان دیگر بارها بازی کردند. یک روز ، دارو - که بیکار بود و برای تامین مخارج خانواده اش بسیار مایل بود - از چارلز تاد درخواست کپی کتبی از قوانین کرد. تاد کمی گیج شده بود ، زیرا هرگز آنها را ننوشته بود. همچنین به نظر نمی رسید که قوانین مکتوب در جاهای دیگر وجود داشته باشد.

در واقع ، قوانین بازی در واشنگتن دی سی در سال 1903 توسط یک زن جسور و مترقی به نام الیزابت مگی ابداع شد. اما جایگاه او در تاریخ عادی بازی ده ها سال از بین رفت و به شخصی واگذار شد که آن را در خانه دوستش انتخاب کرده بود: چارلز دارو. امروز می توان داستان مگی را به طور کامل بیان کرد. اما با وجود اینکه بیشتر داستان 40 سال است که وجود دارد ، افسانه چارلز دارو به عنوان یک الهام بخش الهام بخش از نوآوری های آمریکایی - به لطف ناشر مونوپولی و خود شخص - همچنان ادامه دارد. پس از فروش نسخه ای از بازی به برادران پارکر و موفقیت فوق العاده ای که سرانجام میلیون ها دلار به دست آورد ، یکی از روزنامه نگاران یکی پس از دیگری از او پرسید که چگونه موفق به اختراع انحصار از راه دور شده است. به تعداد زیادی خانوار دارو به روزنامه Germantown Bulletin ، یکی از روزنامه های فیلادلفیا ، گفت: "این یک عجیب و غریب است." "کاملاً غیرمنتظره و غیر منطقی"
طرح اصلی تخته لیزی مگی برای بازی صاحبخانه ، که او در سال 1903 ثبت کرد
طرح اصلی هیئت مدیره مگی برای بازی صاحبخانه ، که در سال 1903 ثبت کرد. عکس: دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری ایالات متحده

از نظر الیزابت مگی ، که دوستانش او را به نام لیزی می شناختند ، مشکلات قرن جدید بسیار وسیع بود ، نابرابری درآمدها آنقدر عظیم بود و انحصارطلبان آنقدر قدرتمند بودند که غیرممکن به نظر می رسید که یک زن ناشناخته که به عنوان ناشر تئاتر مشغول به کار است ، فرصتی برای تسکین بیماری های جامعه داشته باشد. با چیزی بی اهمیت به عنوان یک بازی روی میز. اما او مجبور شد تلاش کند.
تبلیغات

شب به شب ، پس از اتمام کارش در دفتر کار ، لیزی در خانه اش نشسته بود ، نقاشی می کشید و دوباره طراحی می کرد ، فکر می کرد و تجدید نظر می کرد. اوایل دهه 1900 بود و او می خواست بازی رومیزی اش منعکس کننده دیدگاه های سیاسی مترقی او باشد - این تمام اصل ماجرا بود.

لیزی از فرزندان مهاجران اسکاتلندی ، پوست رنگ پریده ، خط فک قوی و اخلاق کاری قوی داشت. او در آن زمان مجرد نبود و برای زنی هم سن و سالش غیرعادی بود. اما حتی غیر معمول تر این واقعیت بود که او سرپرست خانواده اش بود. او کاملاً به تنهایی پس انداز کرده و خانه اش را به همراه چندین هکتار املاک خریداری کرده است.

او در شهرستان پرنس جورج ، محله ای در واشنگتن دی سی زندگی می کرد ، جایی که ساکنان بلوک او شامل یک لبنیات ، یک دستفروش بود که خود را "هکستر" ، یک ملوان ، یک نجار و یک موسیقیدان می دانست. لیزی خانه خود را با یک بازیگر مرد که اجاره پرداخت می کرد و یک خدمتکار زن سیاه پوست تقسیم کرد. او همچنین به شدت سیاسی بود و عصرها بعد از کار در مورد اعتقادات سیاسی خود کلاس می داد. اما او به اندازه کافی به مردم نمی رسید. او به یک رسانه جدید نیاز داشت - چیزی بیشتر تعاملی و خلاقانه.

یک خروجی آشکار وجود داشت. در آغاز قرن بیستم ، بازی های رومیزی به طور فزاینده ای در خانه های طبقه متوسط ​​رایج شده بود. علاوه بر این ، بیشتر و بیشتر مخترعین دریافتند که بازی ها فقط یک سرگرمی نیستند بلکه وسیله ارتباطی نیز هستند. و بنابراین لیزی دست به کار شد.

او شروع به صحبت علنی در مورد مفهوم جدید خود کرد ، که او آن را بازی صاحبخانه نامید. او در یک مجله سیاسی نوشت: "این یک نمایش عملی از سیستم غصب کنونی با همه نتایج و پیامدهای معمول آن است." "به احتمال زیاد" بازی زندگی "نامیده می شود ، زیرا شامل همه عناصر موفقیت و شکست در دنیای واقعی است و این شی همان چیزی است که به طور کلی به نظر می رسد نژاد بشر ، یعنی ، انباشت ثروت. "
بازی صاحبخانه
بازی صاحبخانه عکس: تام فورسیث
تبلیغات

بازی لیزی شامل پول بازی و اعمال و املاک قابل خرید و فروش بود. بازیکنان یا از بانک یا از یکدیگر وام می گرفتند و باید مالیات می پرداختند. و بر خلاف طراحی مسیر خطی مورد استفاده بسیاری از بازی ها در آن زمان ، راهی را در اختیار بازیکنان قرار می داد. در گوشه ای خانه فقیران و پارک عمومی و در آن طرف زندان قرار داشت. گوشه ای دیگر حاوی تصویری از جهان و ادای احترام به لیزی بود.

قهرمان سیاسی ، هنری جورج ، اقتصاددان ، که ایده های او در مورد بار مالیات بر دوش مالکان زمین الهام بخش بازی بود: "کار بر روی زمین مادر دستمزد تولید می کند." همچنین سه کلمه که بیش از یک قرن پس از نوشتن لیزی آنها را در آنجا نگه داشته بود ، وجود داشت: رفتن به زندان.

لیزی نه فاصله مستطیلی در امتداد لبه های تخته بین هر مجموعه گوشه ترسیم کرده است. در مرکز هر گروه نه فضایی یک راه آهن قرار داشت که در دو طرف آن فضاهایی برای اجاره یا فروش وجود داشت. مستطیلهای ضرورت مطلق کالاهایی مانند نان و سرپناه را ارائه می داد و فضاهای فرانچایز خدماتی مانند آب و نور را ارائه می کردند. هنگامی که گیمرها در حال حرکت بودند ، کار می کردند و دستمزد می گرفتند. هر بار که بازیکنان از زمین مادر زمین عبور می کردند ، "قرار بود آنقدر روی زمین مادر کار کرده باشند" که 100 دلار دستمزد دریافت می کردند. بازیکنانی که پولشان تمام شد به خانه فقیر فرستاده شدند.

بازیکنانی که از راه زمین تجاوز کردند به زندان فرستاده شدند و در آنجا افراد بدشانس مجبور بودند تا زمان سپری شدن محکومیت خود یا پرداخت 50 دلار جریمه معطل بمانند. خدمت کردن به وقت خود به معنای انتظار بود تا آنها دو نفره را پرتاب کنند. "تجمع و سرزنش دیگران هنگامی که یک بازیکن خود را زندانی در زندان می بیند ، و ابراز همدردی و تسلیتی ساختگی هنگامی که فرد مجبور می شود خود را به خانه فقیرانه برساند ، بخش عمده ای از سرگرمی و سرگرمی افراد را تشکیل می دهد. بازی ، "لیزی گفت.

بازی Landlord’s Game از آغاز تاسیس ، هدف خود را غضب طبیعی انسان برای رقابت قرار داده بود. و تا حدی شگفت آور ، لیزی دو مجموعه قانون ایجاد کرد: یک مجموعه ضد انحصارگر که در آن هنگام ثروت همه پاداش می گرفتند ، و یک مجموعه انحصاری که در آن هدف ایجاد انحصارات و درهم شکستن مخالفان بود. دیدگاه او شامل دوگانگی بود و دارای تناقضی در درون خود بود ، تنشی که سعی می شد بین فلسفه های مخالف حل شود. با این حال ، و البته بدون اطلاع لیزی در آن زمان ، این قوانین انحصاری بود که بعدها تخیل مردم را به خود جلب کرد.

لیزی پس از سالها دغدغه ، نوشتن و تأمل در مورد خلقت جدید خود ، در 23 مارس 1903 وارد اداره ثبت اختراعات ایالات متحده شد تا ادعای قانونی خود را در مورد بازی صاحبخانه تأمین کند. حداقل دو سال بعد ، او نسخه ای از بازی را از طریق شرکت اکونومی گیم منتشر کرد ، یک شرکت مستقر در نیویورک که لیزی را بعنوان مالک جزئی می شمرد. این بازی بین روشنفکران چپ و در محوطه دانشگاه محبوب شد و این محبوبیت در سه دهه آینده گسترش یافت. سرانجام با جامعه ای از کواکرها در آتلانتیک سیتی آشنا شد ، که آن را با نام محله های محلی سفارشی کردند و از آنجا به چارلز دارو راه پیدا کرد.
تبلیغات

در مجموع ، بازی ای که دارو برای برادران پارکر به ارمغان آورد ، اکنون صدها میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است و او در طول زندگی خود حق امتیاز دریافت کرد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 74
  • بازدید ماه : 217
  • بازدید سال : 2,832
  • بازدید کلی : 22,442